روز پنجشنبه بود بعد از ظهر نوبت ارایشگاه داشتم
کامران که من و رسوند خودشم رفت به کاراش برسه
کارم خیلی طول کشید تمام موهای صورتمو برداشت؛موهام به صورت حلقه حلقه دورم انداخته بود و یه ارایش خوشگلم رو صورتم کرده بود
-پاشو عزیزم که ماه شدی البته ماه بودی
لبخندی زدم و ازش تشکر کردم
گوشیمو و برداشتم و به کامران زنگ زدم
بعد چند دقیه اس داد که پایین منتظرمه وقتی رفتم پایین میخواستم بپرم بغلش و بوسش کنم
موهاش و رفته بود کوتاه کرده بود طوری که بغلاش کوتاه و وسطش بلند بود با اون کت و شلوار فوق العاده شده بود
سریع سوار شدم و راه افتادیم سمت باغ
-چه خوشگل شدی خانوم خانوما امروز باید حواسم حسابی بهت باشه
-راستی کامران دوستاتم هستن؟
-اره چرا؟
-خوب راستش .من الان باهات چه نسبتی دارم جلوی اونا؟
-خوب معلومه زنمی
-هان؟
-میگم زنمی
-خوب میدونم جلوی اونارو میگم

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرجع بزرگ دانلود پاورپوینت، جزوه درسی و انواع فایل های دانلودی تعمیر مبلمان خرید و فروش و رهن و اجاره وبلاگ اطلاع رسانی فروشگاه اینترنتی اپو درمان بواسیر لیست از هر چی که می خواین چرخنده ی کار و تولید Juan Karen